توضیحات

مقتل آب روایت جان‌کاهی ست که جرعه جرعه به کام تشنه‌مان چکیده می‌شود تا سرمستانه به حیات بازگردیم. در مقتل آب با یکی از قدرتمندترین عناصر هستی یعنی آب همراه می‌شویم تا این بار تاریخ را از زبان او بشنویم.

 

در این جرعه یاران حسین، بریر و زهیر مخفیانه برای آب آوردن برای خیام حسین تلاش می‌کنند و…

 

نقش آفرینان این جرعه:


آب: از من بنوش بریر! جان بگیر تا بتوانی برای اطفال… به کجا خیره ای بریر؟ چرا نمی‌نوشی؟ اکنون دیگر نه! مرا به چشمانت مهمان نکن بریر. از من برگیر! دیر شده! زود باش مرد!

بریر: می‌بینی؟ این آب گوارا اینجا روان اما جگر های تشنه‌ی اولاد پیغمبر محتاج قطره ای از آن است! لب به آب نمی‌زنم! سریعتر مشک را پر کنید! باید برگردیم.

دیگر آثار این هنرمند

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

 
قطره ای از جرعه سی و چهارم