قسمت بیست و هفت:
قابی برای طاهره
میخواهم برگردم و به قابسازی برِ خیابان سر بزنم. یکی از جوانهای بسیجی محل من را میبیند. کسی زیر بغلش را گرفته. از جای تیری که به بازویش خورده، خون شرّه میکند.
میگوید: «خواهرتو دیدم سید. با ما جلو بود. تیر که خورد، فرستادنش عقب.» و زود میبرندش. زانوهایم خالی میکند. صدای خنده و کلکشیدن زنها توی گوشم میپیچد.
نویسنده: فاطمه طوسی
ویراستار: نعیمه موحدی
گرافیست: زهرا پناهی
گوینده: سیده لیلا موسوی
تنظیم صدا: استودیو آوایم
نظرات