قسمت بیست و سه:
قصه شیرزن اهوازی
یکی از مادرانی که دوران سخت، غمبار و محنتانگیز جنگ را به فضای حماسه، ایثار و مقاومت تبدیل کرد، سیده بتول جزایری، مادر شهید حسین علمالهدی بود.
او آنقدر شجاع بود که علاوه بر برگزاری ختم صلوات در جلسات قرآن در حمایت از امام خمینی (ره) به شاه نیز تلگراف زد که: «اگر مسلمانی پس چرا آقای خمینی را دستگیر کردی و اگر مسلمان نیستی بگو تا من تکلیفم را بدانم.»
در میانهٔ جنگ، خانهاش را پایگاه کمکهای مردمی به رزمندهها کرد. بعد از شهادت سید حسین، از تقلا نیفتاد و برای پشتیبانی از جنگ، چراغ چایخانهٔ اهواز را روشن کرد و با کمک پانصد نفر از خانمها اقتصاد جنگ را مدیریت کرد.
سیده بتول جزایری میگفت: «بعد از سید حسین، انگار روح تازهای در من دمیده شد. خون حسین، خون من را به جوش آورد! پسران ما کار حسینی کردند و ما هم باید کار زینبی کنیم.»
و اینگونه کاوراندار کاروان زینب (س) شد و با قدرت کلام زینب گونهاش از خانوادهٔ شهدا رضایت گرفت و یادمان شهدای هویزه را بنا کرد تا تاریخ ایران را به خط مادرانش بنویسند.
شاعر: دکتر عارفه دهقانی
گوینده: سما سهرابی
نظرات