داستان هایی کوتاه از زندگی و زمانه امام حسین (ع)
کتاب صوتی آفتاب بر نی نوشته زینب عطائی با صدای علیرضا توحیدیمهر منتشر شده است. این کتاب صد داستانواره از زندگی حضرت امام حسین (علیه السلام) است.
این کتاب صوتی ، پنجمین کتاب از مجموعه ۱۴ جلدی «چهارده خورشید، یک آفتاب» می باشد که اختصاص دارد به زندگی سومین امام شیعیان حضرت اباعبدالله (علیه السلام). این کتاب صوتی از یکصد داستانک که با زبانی ساده و روایتی اجمالی و جذاب تشکیل شده است. داستان هایی از زمان ولادت، امامت و شهادت و سیره و سبک زندگانی امام سوم شیعیان که در نوع خود کم نظیر است.
در بخشی از کتاب صوتی آفتاب بر نی میشنویم:
آن روز که علی (ع) فریاد زد از من بپرسید قبل از اینکه از میان شما بروم، سعد گفت: “اگر راست میگویی موهای سر من چند تاست؟”
علی (ع) گفت: “خبر دیگری به تو میدهم. تو پسری در خانه داری که پسر من، حسین، را خواهد کشت.”
کسی داد زد: “حسین! آب را میبینی که رنگ آسمان است، به خدا یک قطره از آن را نمیچشی تا بمیری.”
حسین (ع) گفت: “خدایا، او را هیچوقت نبخش و همیشه تشنه نگهش دار.”
بعدها مریض شد. هر چه آبش میدادند بالا میآورد؛ سیراب نشد تا مرد.
سه روز بود آب را به رویشان بسته بودند. عباس ولی چند باری زده بود به خط دشمن و آب آورده بود. حتی شب عاشورا غسل کردند. غسل شهادت.
نامهٔ عبیدالله به عمرسعد رسید. سفارش کرده بود هرچه زودتر جنگ را شروع کند؛ اما حسین (ع) میخواست شب آخر را نماز بخواند و دعا کند. برادرش عباس را فرستاد تا مهلت بگیرد. عمرسعد سکوت کرد. یک نفر دیگرشان ولی گفت: “اگر اینها ترک و دیلم بودند قبول میکردیم حالا که خانوادهٔ محمدند.”
داستانهای کوتاهی از کودکی تا روز عاشورا از امام حسین علیه السلام نقل میشه… کتابخوان خوانش بسیار عالی دارند و لحنشان با داستان همخوانی دارد …