شهر بیست/ سرویس فرهنگ و هنر _ وجیهه غلامحسینزاده: همه ما آن تصویر آشنا را دیدهایم، احتمالا بارها با دیدنش اشک هم ریختهایم، شاید حتی بعضیهایمان با تماشایش ترس افتاده باشد به جانمان، من همه جزئیات این عکس را بارها مرور کردهام. نشستهام یک گوشهای از آن عکس و دورتادورم را بارها گذشتهام زیر ذرهبین. ریز به ریز. از آن خیمۀ نیمسوخته، دود غلیظ در هوا و آسمانی مایل به رنگ غروب گرفته تا تصویر آن دو مردی که چهرهشان مصداق روشنی از تضاد است. همهمان وقت دیدن آن عکس حتماً بین دوراهی آندو چهره، یکی را انتخاب کردهایم. نگاهمان را از روی صورت مردی که دستمال قرمز روی سرش بسته عبور میدهیم، از خراش خشک شده و خون روی صورتش و همه آن همه زشتی و نگرانی میگذریم تا برسیم به همان صورتی دلیر و باصلابت، با چشمانی که انگار سرسوزنی ترس به خودش راه نداده و آن سری که شبیهترین تصاویر به عزت است. به سر یک جوان ۲۶ ساله ایرانی، شهید محسن حججی.
حرف به «سر» که میرسد دلهره آدم بیشتر میشود، فکر آدم پرواز میکند آنجا که قصه «سر» سروده شد. به دشت کربلا و گودال قتلگاه، آنگاه که چوب خیزران به لبهای بهترین بندگان خدا کشیده شد و شد خنجری به قلب خواهرش، به سری که بر سر نیزه رفت، به سری که بیست منزل سفر کرد و به سری که نور را به تنور برد و حالا مایه آبروی شهیدی شده است که شهادتش، آدم را یاد سالار شهیدان میاندازد. هر دو تنها، هر دو غریب، هر دو بیسر و هر دو سربلند. آنقدر سربلند که حالا عصاره کل ۲۶ سال زندگیاش در یک کلمه «سربلند» خلاصه شده، کتابی از مجموعه خاطرات اطرافیان شهید محسن حججی و تلاشی برای اینکه بهتر بشود این کوه شجاعت و صلابت را شناخت.
کتاب یک سال پس از شهادت شهید و قبل از سالگردش در سال ۹۷ منتشر شد، نویسندهاش محمدعلی جعفری است که قبل از این هم کتابهای دیگری مانند «عمارحلب» را برای ماندگاری میراث شهدای مدافع حرم نوشته بود و حالا بار سنگینیتری بر دوش کشیده بود و زندگی جوانی را روایت کرد که قهرمان ملی یک کشور شد.
حمید خلیلی مدیر نشر شهید کاظمی میگوید: «در این سالها استقبال از کتاب «سربلند» بسیار خوب بوده چراکه روایتها کاملاً دست اول هستند و از سوی خانواده و همسایگان و دوستان و فعالان مؤسسه شهید کاظمی که محسن حججی مدتی در آن حضور داشته، نقل شده است.»
آنطور که مدیر نشر شهید کاظمی گفته، «تا به امروز بیش از ۵۰ هزار نسخه از «سربلند» چاپ شده که به نوعی تیراژ این کتاب، رکورد محسوب میشود و در طرحهای فصلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم همیشه در پرفروشها به چشم میخورد. در سالهای گذشته، پویش مطالعاتی کتاب «سربلند» نیز برگزار شد که در جریان آن حدود ۲۶۰۰ نظر مثبت در مورد کتاب دریافت شده است.»
روایتهای واقعی و دست اولی که حالا به گفته «خلیلی»، مخاطبان جوان و نوجوان را بیشتر جذب این کتاب کرده است چرا که در بیشتر کتابهای دفاع مقدسی، یک شهید دست نیافتنی روایت میشود که ارتباط گرفتن برای مخاطب نوجوان و جوان را سخت میکند اما «سربلند» به نحوی نوشته شده که جوانترها احساس نزدیکی با شهید حججی میکنند.
همین موضوع بود که باعث شد «سربلند» بیشتر به چشم سید محمد حسینی مدیر آموزش «مؤسسه یم» بیاید تا روایت «سربلند» به همت این مؤسسه فرهنگی در قالب کتاب صوتی هم شنیده شود و دلیل انتخابش هم همین بود که نگاهی متفاوتی به زندگی شهید حججی داشت به طوری که از دید آدمهای دیگر و اطرافیانش یک روایت بهروز و رئالیستی و کاملاً طبیعی از این شهید ارائه میکرد.
این همان دلیلی بود که صداپیشگان کتاب صوتی را هم برای خواندن مجابتر کرد. «علیرضا توحیدیمهر» که یکی از دو خوانشگر کتاب است، میگوید: «ابتدا فرد دیگری برای خوانش راوی مرد انتخاب شده بود، همان زمان در ذهنم گفتم کاش میشد این کتاب را من بخوانم، قبل از آن هم کتابی با عنوان «کوچه باران» را خوانده بودم که مجموعه روایتهایی از شهدا بود اما به دلیل ارادت خاصی که به شهید حججی داشتم به دلم افتاد که نقشی در صوتیکردن این کتاب داشته باشم اما بروز ندادم؛ بعد از چند روز دیدم جزوهای که برای خوانشگر دیگری ارسال شده بود به دفتر برگشته و همانجا بود که پیشنهاد دادم که خوانش روایتهای مرد کتاب را به من بسپارند.»
اما همین باورپذیری مهمترین اصلی است که باعث برقراری ارتباط بین او و کتاب شده است، توحیدیمهر معتقد است داستان به صورت سلسلهوار از ابتدا تا انتها مخاطب را همراه میکند، از خواستگاری شهید شروع میشود و تا شناسایی شهید توسط همرزمش ادامه پیدا میکند و نقطه تمایز کتاب با کتابهای دیگر در این است که شهید را دست نیافتنی و مقدس نکرده و یک تصویر واقعی از او ارائه کرده که مثل همه ما زندگی عادی داشته و این داستان را برای مخاطب جذاب میکند.
«همین باورپذیر بودن داستان کتاب هم بوده است که باعث میشود خوانشگر متن نیازی به بازی کردن نداشته باشد»، این را توحیدیمهر گفته و اعتقاد دارد: «حتماً جایی که من از داستان لذت بردم مخاطب هم لذت برده است، هیچ کدام از روایتها برای من بازی نبود و سعی نکردم هیچ کدام را بازیگری کنم بلکه خودم را توی همان موقعیتها قرار میدادم و سعی میکردم شهید را زندگی کنم.»
این گوینده جوان که هم سنوسال شهید حججی است، میگوید همه احساس جوانی شهید را از دل روایتها دریافت کرده و بیشترین جایی که تحت تأثیر این روایتها قرار گرفته، پلان آخر و شناسایی شهید توسط همرزمش است که یک نفس ۳۵ دقیقه این پلان را روایت کرده است؛ «معمولاً در ضبطها به دلیل صداهای مزاحم یا نوع لحن، زیاد کات داده میشود اما این قسمت از کتاب را که حساس بود تقریباً بدون وقفه حدود ۳۵ دقیقه خواندم که خیلی برای خودم جذاب بود.»
او که سهم بیشتری از خوانش این کتاب را داشته، ۴۸ داستان را از کل کتاب را خوانده و میگوید در تمام داستان شهیدی را حس کرده که میخواسته با شهادتش یک اتفاق بزرگ را رقم بزند.
اما سهم دیگر خوانش روایت «سربلند» را «لیلا سادات موسوی» از گویندگان و هنرمندان تئاتر قم ادا کرده و او خوانشگر روایتهای مهمی از مادر، همسر و خواهران شهید بوده است. او در اینباره میگوید: «هنگامی که برای خواندن کتاب تماس گرفتند هیچ حس خاصی نداشتم و برای من مثل یک کتاب معمولی بود. چون من سال قبل دراماپادکست «مقتل آب» را خواندم که سراسر حس بود و از آنجایی که به قول سخنرانان هیچ روزی مانند روز اباعبدالله(ع) نیست، همه چیز در کنار روایت «مقتل آب» جزئی به نظر میرسد. در مورد شهید حججی هم چیزی بیشتر از آنچه همه میدانند، نمیدانستم اما بعد از اینکه شروع به خواندن کردم، از آنجایی که من خودم، هم مادر و هم همسر و هم خواهر هستم، خودم را جای همه نقش های روایت این کتاب حس کردم».
موسوی میگوید: «پسر خود من همسنوسال زمانی است که شهید حججی به شهادت رسید و به همین خاطر حس و حال مادرش برای من خیلی زیبا بود و در واژه واژه روایتها، صبوری مادر مشخص بود. شاید آنقدری که احساسات بر مادر خانم شهید حججی غلبه داشت، در مادر شهید نمود نداشت و لحن و گویش این مادر نشان میداد که هم فرزندش را بسیار صبورانه بزرگ کرده و هم صبورانه شهادتش را پذیرفته است.»
آنطور که موسوی از کتاب نقل میکند «مادر شهید حججی تا زمان اسارت او به شهادتش رضایت نداده بود و تا زمانی که دلش رضا نمیدهد، گویی پسر در یک برزخ است و درست بعد از اسارت است که بغض این مادر میشکند و می گوید خدایا راضیام به رضای تو».
این گوینده و هنرمند شناخته شده تئاتر قم هم معتقد است که نویسنده کتاب به جای یک موجود آسمانی و سفید مطلق، یک موجود خاکی و قابل دسترس ساخته که این برای نوجوانان باورپذیرتر است اما فقط برای نوجوانانی که خودشان در این فضا قرار دارند و به سمتوسوی کتابهای انقلابی و مذهبی کشیده میشوند در حالی که کتاب برای جذب جوانان و نوجوانانی که علاقهای به این کتابها ندارند، کار خاصی نکرده است.
به اعتقاد موسوی، «در نگارش کتابهایی با موضوعات انقلابی و مذهبی برای نسلهای جدید نباید اینگونه راحت و بیپرده وارد شد بلکه اگر نویسنده زیرکی پیدا شود از کنار و حاشیه به مسائل این چنینی میپردازد، چرا که نوجوان امروزی از پیام صریح فراری است و باید به او پاتک زد.»
نظرات