در سوگ سید مقاومت، سید حسن نصر الله
حامد حجتی شاعر آئینی و مؤسس آوایم غزلی که برای سیدحسن نصرالله سروده است را با این متن آغاز کرد: «سوگ سرودهای برای سید حسن نصرالله که عاشقانه دوستش دارم.»
آیههای قدر میخوانم به نام خندههایت
تا ملاقات خدا رفته است هرم ربنایت
بیقرارم، بیقرار جاء نصرالله والفتح
آیهها و سورهها جاری است در اوج صدایت
میروی تا اوج، تا انا الیه راجعون، چون
غرق حیرت ماندهام در پیشگاه چشمهایت
سینه، مالامال درد است ایدریغا! سیداه!
رفتهای جای تو خالی مانده در این روزهایت
خون تو میجوشد از پژواک فریادی نهفته
بازهم پیچیده در تاریخ مظلومان ندایت
در زمین پژواک درد توست جاری در زمانه
مانده از اقلیم چشمان تو صدها جان بهجایت
دردهای تو بلایی نیست، زیبایی است، زیبا
چونکه فرموده است مولا البَلاء الوُلایَت
نیلهای آبی این سرزمینها بعد نامت
سرختر میجوشد از دریای سرخ بینهایت
سامریها رد اعجاز تو را در خون گرفتند
سامریها را بتاران با تکانی از عبایت
سید مظلوم! ای قد قامت تکبیر در خون
با اذان عشق در گوش زمان جاری، صلایت
راه تو راه حسین بن علی در بیکرانهاست
نام تو لبریز از عشق است عشق دلربایت
اربا اربای تنت را بادها در خود شکستند
اشکها باران شدند انگار در کرب و بلایت
شیعه حیدر شدن یعنی که با فرق پر از خون
استخوانی در گلو باشی بهوقت ابتلایت
در نجف بیروت جاری میشود با ذوالفقارت
کربلا لبنان به آغوشش کشیده با ردایت
عصر یک روز پر از باران نشستم رو به لبنان
سیبها را هی تعارف میکنی جانم فدایت!
سیبها را مثل زیتونهای غزه دوست دارم
سیبهایی که رسیده در تب انگشتهایت
عصر یک روز گرفته، چشمهایم خون و داغ است
عطر یک پیراهن معصوم پیچید از قبایت
عاشقانه دوستت دارند ایرانها، جهان¬ها
عاشقانه داغ بر دل مانده از عطر هوایت
نام تو سید حسن، نصر من الله است راهت
نام تو پیوند دارد باشکوه ندبههایت
رفتنت انگار در خود آمدن دارد دوباره
رجعت سرخ شهیدان، انبیا و اولیایت
صبح نزدیک است سید! خون تو این را گواهی
باز هم عطر سواری را تنفس میکند در ماورایت
نظرات