توضیحات

مقتل آب روایت جان‌کاهی ست که جرعه جرعه به کام تشنه مان چکیده می‌شود تا سرمستانه به حیات باز گردیم. در مقتل آب با یکی از قدرتمند ترین عناصر هستی یعنی آب همراه می‌شویم تا این بار تاریخ را از زبان او بشنویم.

جرعه قبل با سیراب شدن نخلی تشنه به پایان رسید. در این جرعه مسافری خسته و درمانده به نخل پناه می آورد. آن مسافر زنی باردار است که پس از آوردن نام پنج تن معجزه ای رخ می دهد و عیسی مسیح را به دنیا می‌آورد.

نقش آفرینان این جرعه:


در بخشی از این جرعه می شنوید:

آب: نام این زن مریم است!
نخل: مریم!؟ از کجا دانستی؟
آب: این را اکنون از زبان جبرائیل شنیدم! زن را به همین نام خطاب کرد!
نخل: چگونه؟ به چه صورت؟ اکنون حالی بر من مسلط شده، که به عمر طولانی خود هیچگاه درکی از این حال به وجودم نداشتم!
آب: من به کرات چون تو منقلب بزنگاه این وقایع الهی شده بودم اما هر نوبه از نوبه ی پیشین شگفت زده تر می شدم و میدانم که اکنون هم …

 

دیگر آثار این هنرمند

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

 
قطره ای از جرعه هشتم