توضیحات

مقتل آب روایت جان‌کاهی ست که جرعه جرعه به کام تشنه‌مان چکیده می‌شود تا سرمستانه به حیات باز گردیم. در مقتل آب با یکی از قدرتمندترین عناصر هستی یعنی آب همراه می‌شویم تا این بار تاریخ را از زبان او بشنویم.

آب این جرعه را به روایت میلاد شبیر می‌پردازد و در بخشی از این جرعه، آب فرشته‌ای بال و پر سوخته را می‌بیند و از او علت این امر را می‌پرسد…

 

 نقش آفرینان این جرعه:


در بخشی از این جرعه می‌شنوید:

آب: آنچنان که یقین کرده بودم وقتی پدر و مادر آب فاطمه و علی باشند بی‌شک شبیر من، پدر اشک است! بی حکمت نبود حضور صلصائیلِ گریان در اینجا! پیامبر آمد و طفل را در آغوش گرفت و دیگر بار جبرائیل همان گفت که پیامبر سال‌های پیش فاطمه‌اش گفته بود! که این پسر را به مظلومان‌ترین حال و با لبانی تشنه می‌کشند!

دیگر آثار این هنرمند

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

 
قطره ای از جرعه هفدهم