توضیحات

مقتل آب روایت جان‌کاهی ست که جرعه جرعه به کام تشنه‌مان چکیده می‌شود تا سرمستانه به حیات بازگردیم. در مقتل آب با یکی از قدرتمندترین عناصر هستی یعنی آب همراه می‌شویم تا این بار تاریخ را از زبان او بشنویم.

 

در این جرعه حسین به همراه خانواده از مدینه خارج می‌شود. گفتگو های آخر ام البنین با پسرانش و عبدالله با همسرش. در ادامه ب و تیغ در کوفه با هم گفتگویی دارند.

 

نقش آفرینان این جرعه:


در بخش هایی از این جرعه می‌شنوید:

تیغ: تو تعبیر نمی‌دانی؟ علم تعبیر خواب نداری؟!

آب: نه! چرا این را می‌پرسی؟

تیغ: دیشب خواب دیدم حسین به دیدارم آمده.  همان پیر محاسن سپیدی که به هنگام ذبح اسماعیل به من امر کرد نبرم! پیاله ی خالی به دست داشت!

آب: خب!

تیغ: لبانش از خشکی به خون نشسته بود و از پیشانی اش خون جاری بود! تعبیر خون در خواب چیست؟!

 

دیگر آثار این هنرمند

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

 
قطره ای از جرعه بیست و ششم