مقتل آب روایت جانکاهی ست که جرعه جرعه به کام تشنهمان چکیده میشود تا سرمستانه به حیات بازگردیم. در مقتل آب با یکی از قدرتمندترین عناصر هستی یعنی آب همراه میشویم تا این بار تاریخ را از زبان او بشنویم.
جرعه سی و نهم میشود آنچه نباید بشود. هر چه آب تیغ را صدا زد جوابی نگرفت! هر چه ااتماس کرد، نشد!
نقش آفرینان این جرعه:
- سیده لیلا موسوی در نقش آب
- سید محمد حسینی در نقش ابلیس و تیغ
- مجید امیری در نقش شمر
- ماشاءالله کوهستانی در نقش عمرسعد
- نگین رسولی در نقش عزرائیل
- سید میثم موسویان در نقش فطرس
در بخش هایی از این جرعه میشنوید:
آب: کاری بکن! من تو را می شنوم! عزرائیل! من چه کنم!؟ می شنوی!؟
عزرائیل: می شنوم! می بینی!؟
آب: نه! نمی توانم! من در زیر این خاک تفتیده جاری ام! من تنها می شنوم! چه می بینی!؟ چرا سکوت کردی!؟ چرا دیگر کشته های شمشیر حسین را نمی شماری!؟ دارم می میرم!
عزرائیل: حُ..سِ…حُسِ..
آب: چیزی بگو! حرفی بزن! آهای تیغ! با توام! تو حرفی بزن!
عزرائیل: حُسِی…
آب: تیغ! از ابتدای این روز سکوت کردی! تو قول دادی به من! حرف بزن! مبادا…
عزرائیل: شمشیر… زدند! حُسِی…
امسال دو ماه محرم و صفر همراه هر روزم بود واقعا قابل تقدیر بود
خیلی خیلی قشنگ بود شاید اوایلش خسته بشین چون منتظر باشین برسه کربلا ولی خب داره خیلی از اول دنیا همه چیو تعریف میکنه ولی توصیه جدی اصلا اخراشو هرجایی گوش ندید مثلا تو مترو حتما یه جایی باشین که راحت باشین به خصوص جرعه ۳۹